در میانه راه شهر قم به شهر اراک روستایی به نام ابراهیم آباد واقع است که تنها قنات آن دارای تاریخ بیش از یک هزار سال است.مادر چاه این قنات مخروطی شکل است زیرا قطر دهانه میله آن حدود یک متر و قطر محل اتصال میله به کوره به حدود 10 حلقه میرسد.میلههای بعدی پس از مادر چاه که تعداد آنها به 40 حلقه میرسد هرکدام حدود 100 متر عمق دارند و مادر چاه نیز دارای عمقی حدود 110 ذرع میباشد..
-عمق مادر چاه حدود 110 ذرع برابر با 114 متر
-عمق 40 میله پس از مادر چاه،هر یک 100 ذرع،مشهور به چاههای 100 منی
-مزد لایروبی هر حلقه از 40 میله در هر بار،100 من گندم(300 کیلوگرم)
قناتهای مذکور دارای 18 کیلومتر طول 615 میله در طول مسیر و آب قنات در هر کشتمان حدود 96 هکتار زمین را به زیر کشت میبرد.
AB و A’B’ دو تختهای میباشند به شکل افقی در دهانه چاه قرار داده شدهاند، OO’ وسط دو تخته میباشد که ریسمانی آن دو را به هم وصل میکند،دو ریسمان OO2 و OO1 با زاویه قائمه وسط تختهها را به بستر کوه در همان راستا متصل و محکم مینمایند.از طرفین هر تخته دو ریسمان شاقولدار،روی هم چهار ریسمان شاقولدار میآویزند تا سر شاقولها در وسط کوره معلق و بدون حرکت بماند،سر شاقولها را در دو میله محل O1 و O’1 در روی ریسمان مشخص میکنند.ریسمان دیگری عمود بر ریسمان OO2 و O’O’2 از دو کوره در راستای سر شاقولها به سمت یکدیگر با زاویههای 90 درجه جهت طناب راستا که O1C و O’1C’ باشد مشخص نموده و دو نفر استاد کار به حفر میله از دو طرف آنقدر ادامه میدهند تا به هم برسند.البته در ضمن کار با اندازهگیری جهت راستای شاقولها و ضربات تریک از خطای خود جلوگیری مینمایند.(تریک ضربهای است محکم که مقنی با کلنگ به وسط دهانه کوره(پیشکار)وارد آورده و مقنی دیگر در کوره میله قابل صدا را تشخیص داده و بدان پاسخ میدهد).
از سال 1318 تا 1378(به مدت 60 سال)فقط دو نفر از محلیان با تهور توانستهاند به درون مادر چاه بروند،یکی از آنها یک مقنی محلی و دیگری از مالکین همان روستا بوده است ولی درون میلههای صد منی بسیاری رفتهاند.طنابی که این افراد را به قعر چاه برده طناب ضخیم و محکمی بوده است که بیش از 100 متر طول و بیش از 100 من وزن(یک خروار،300 کیلوگرم)داشته و از روستا بار یک الاغ قوی هیکل چالاک کرده و به محل بردهاند.
افرادی که به درون چاههای 100 منی رفتهاند خبرمیدهند که انتهای میله چاهها در سنگ حفر شده است و دیوارهها همه آبزا میباشند و در مورد مادر چاه اظهار میدارند که دیوارهها آبزاست و با صدای عجیبی به قعر چاه ریزش میکند.ترس از این چاه به خاطر مخروطی شکل بودن آن است که مقنیان درون آن بدون دسترسی به دیوارهها فقط معلقاند و جز صداهای وحشتناک آب و تاریکی چیزی مشاهده نمیکنند.محلیان مجموعه این چهل میله پس از مادر چاه را چاههای«سرزا»مینامند.
البته مادر چاه قنات ابراهیم آباد اراک عمیقترین مادر چاه در ایران نیست بلکه عمیقترین مادر چاه قنات بیدخت گناباد خراسان میدانند که عموما عمق آن را حدود 300 متر نوشتهاند ولی یک مجله رسمی در شال 1330 نوشت که،عمق مادر چاه قنات بیدخت گناباد 350 متر است.
یکی دیگر از ویژگیهای خاص قنات،زندگی مقنیان در اطاقهای حفر مانندی است که در عمق زمین در کنار بستر کوره قنات حفر و در دل زمین میکندند و درون آن زندگی موقتی داشتند،این جایگاهها در یزد به«بوکن»و در میمه اصفهان به «مرد خانه»شهرت داشته اند.
برچسبها:
روستای بالقلو در50كیلومتری جاده ساوه به همدان واقع شده است.اگر از ساوه حركت كنید پس از 50كیلومتربه شهر غرق آباد میرسید.و از این شهر4كیلومتر به سمت جنوب حركت كنید به روستای بالقلو میرسید. بالقلو یکی از زیباترین جاذبه های گردشگری استان مرکزی است.

900_20050331101492
منبع تصاویر : سامان روستا
برچسبها:
آبشار قطره باران یا کوه باران در استان مرکزی واقع است. آبشار قطره باران یا کوه باران یکی از مناطق دیدنی شهرستان تفرش است که در دهستان بازرجان در نزدیکی روستای کوریان (کریان) و در 30 کیلومتری شمال غرب شهر تفرش واقع شده است. محدوده این آبشار در یک دره عریض قرار دارد و گیاه زیبای پرسیاوشان نیز مانند پوششی سبز دیوارههای این آبشار را پوشانده است. وجود یك قنات وریزش مداوم قطرات آب از یك صخره منظره ای بسیار دیدنی ومكانی بسیار باصفا دردل بیابان بوجود آورده كه درتمام طول سال پذیرای جمع كثیری از گردشگران از تفرش وشهرهای اطراف میباشد چندیست این مكان باایجاد پلكان وسرویسهای بهداشتی سر و شكل تازه ای به خود گرفته است. کریان (کوریان تفرش)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان تفرش در استان مرکزی است. این روستا در دهستان بازرجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۲۰ نفر (۸۸خانوار) بودهاست.
منبع : کویرها و بیابانهای ایران
برچسبها:
آبشار مزرعه در استان مرکزی واقع است. آبشار مزرعه واقع در شمال غرب شهرستان اراک، در جاده اراک-سه راهی خنداب قرار دارد که با قرار گرفتن میان دو دره، منظره ای زیبا را ایجاد کرده است. عبور از باغات روستای کیشان و مزرعه، نشانی خوبی برای رسیدن به آبشار مزرعه است. آبشار دره اول با کمی بلندی بیشتر نسبت به دو آبشار کوتاه دره دوم جذابیت بسیاری را در این منطقه بوجود آورده است. این آبشار به عنوان یکی از جاذبه های دیدنی استان مرکزی منطقه ای مناسب برای بازدید گردشگران نوروزی تلقی می شود. دامنه شمالی رشته كوه قوشاداغ كه در سمت شرقی به كوه ارجمند ساوالان پیوسته است، به سمت گویجه بئل دامنه های سرسبز و جنگلی و استپ كوهی با چشمه های فراوان و دره های متعدد پرآب كشیده شده است. انفصال بخش كوهستانی از بخش فلات در خط ارتفاعی حدود 1900 متر رقم خورده و همین خط ارتفاعی آبشار و چشمه بسیار دارد و به نظر می رسد منطبق بر خط گسل در دامنه ی شمالی قوشاداغ باشد.
منبع :کویرها و بیابانهای ایران
برچسبها:
کَرَهْرود شهري است در بخش مرکزي شهرستان اراک استان مرکزي ايران.
اين ده با دو ده ديگر بهنام سنجان و فيجان متصل به يکديگر و هر سه به نام سه ده پيوسته به شهر فعلي اراک و در طرف جنوب آن واقع است – قريه کرهرود از قراي قديمي و گاهي هم جنبه شهري داشتهاست . فضلا و دانشمندان زيادي به اين شهرک منتسب بودهاند و در اين اواخر هم مرداني فاضل در مهد تربيتخود پرورانده و آنان هم بر حسب موقعيت زمان، خدمتي به اين آب و خاک کردهاند.
وجه تسميه
کرهرود اسم بوده از براي رودي که از کرج سابق ميگذشته و اکنون هم آن رود به نام رودخانه آستانه که لغت دوم کرج است معروف ميباشد و رودخانه کرهرود هم از ناحيه قره کهريز يعني سرزمين کرج سابق منشا ميگيرد آن را کرهرود يعني رود کرج خواندهاند و ده واقع در کنار آن رود را هم کرهرود ناميدهاند.
در لغت نامه دهخدا در باره اين شهر آمده قصبهاي است ميان اصفهان و همدان و ظاهراًکرج ابودلف همين قصبهاست.مغولان آن را ترکان موران گويند.
در نواحي کره رود آن دو لشکر (لشکر ملک ارسلان عزالدين قيماز والي اصفهان و حسام الدين اينانج حاکم ري ) به يکديگر رسيدند و مانند بحر اخضر در جوش و خروش آمدند.چون از قنقر اولانک بگذشت و به کره رود رسيد که مغول ترکان موران گويند…
اين شهر که در گذشته کرج نام داشته مرکز حکومت آل ابي دلف بوده و ساخت آن را به ابودلف نسبت ميدهند.
برچسبها:
خشکرود شهری است در بخش مرکزی شهرستان زرندیه در استان مرکزی کشور ایران. … این شهر در سال ۱۳۸۶ هیئت دولت ایران از روستا به شهر تبدیل شد و جمعیت آن در سال ۲۰۱۲، ۶۲۵۳ تفر بوده است.
برچسبها:
نيموَر يا نيمهور شهري تاريخي است که در بخش مرکزي شهرستان محلات استان مرکزي ايران قرار دارد. نيمور در 250 کيلومتري جنوب تهران و مابين راه مواصلاتي شهرهاي دليجان و محلات قرار گرفته است. قدمت نيمور به دوران ساسانيان و اشکانيان باز ميگردد. شواهد و مدارکي نيز با قدمتي که به 2,300 سال قبل از ميلاد مسيح باز ميگردد نيز در اين منطقه کشف شدهاست.اين شهر داراي آثار تاريخي متعدد و کوههاي سنگي داراي معادن سنگ غني تراورتن، فلوئورين و سنگهاي تزييني است. اين شهر 5,731 نفر جمعيت دارد.
وجه تسميه
درباره علت نامگذاري اين منطقه اختلاف است. به عقيده برخي، نام اين شهر در دوران اشکانيان، آورد به معناي ميدان جنگ بودهاست. پس از پايان جنگهاي اشکانيان به علت خاموش شدن شعله جنگ به نيم آورد تغيير نام پيدا کرده و اکنون پس از گذشت زمان به نيمور تبديل شدهاست.
البته نظريه ديگر درباره نامگذاري اين شهر اين است که اين شهر توسط يکي از امراي کيانيان به نام هماي دختر بهمن ساخته شده که لقب او نيمور بودهاست.
همچنين از اين شهر در کتب تاريخي به نامهاي ممنور، نيسور، تيمور نيز ياد شدهاست.
گويش
بيشتر مردم اين شهر به زبان فارسي صحبت ميکنند. زبان راجي نيز در بخشهايي از منطقه استفاده ميشود که ريشه واژههاي آن از زبان مادي است.
جغرافيا
نيمور 250 کيلومتري جنوبغربي تهران قرار دارد. اين شهر در مسير جاده شهرستانهاي محلات به دليجان و در 10 کيلومتري شهر محلات قرار گرفتهاست.
محلهها
اين شهر از زمان پيشينيان داراي هفت محله اصلي به نامهاي پانخل، پاچنار، کوچه بالاکوه، دروازه، در آبانبار، کوچه قرچهقينيها و کوچه درحمام بودهاست. البته امروزه با گسترش شهر، محلههاي جديدي به نام خيابانهاي اصلي شهر و همچنين محلههاي مثل چهل دستگاه و شاجوب نيز پايه گذاري شدهاست.
جمعيت
بر طبق سرشماري سال 1385 مرکز ملي آمار ايران، تعداد 1580 خانوار در اين شهر زندگي ميکنند که جمعيتي بالغ بر 5731 را شامل ميشوند.
از اين مقدار 2886 نفر مرد و 2845 نفر زن هستند. همچنين نسبت جمعيت باسواد شهر 4286 و بي سواد 945 نفر است.
آداب و رسوم
با توجه به قدمت بسيار زياد اين شهر، مردم اين منطقه داراي آداب و رسوم ويژه به خود هستند.
نيمور امروز براي خود شهري است، اما از آنجا که همه شهرهاي امروز ما در حال تبديل به قالبي يک شکل يک قوارهاند… و هميشه نيز از هويت غني فرهنگي بدور ميافتند… دوست تر دارم نيمور را به سياق سنتي، قصبهاي بزرگ بنامم، چرا که هنوز چه در ساخت و مورفولوژي آن، چه ارزشها و هنجارهاي مردماناش، چه در توليد کشاورزي و باغداري پر رونقش و چه در تأسيسات کهن آبياري، جوي روبي شگفت آور، جشن آب (جشن پايان لايروبي) و بيل گرداني پهلوانانه و باستانياش، رگهها و رنگ و بويي از هويت فرهنگ بومي ميتوان يافت.
آبرساني و لايروبي
تصويري قديمي از مراسم لايروبي مردم نيموراز آنجا که اين منطقه آب و هوايي گرم و نيمه کويري دارد، آب به عنوان عنصر اساسي براي کشاورزي در اين منطقه مطرح است. فردي که به او ميرنهر يا ميراب گفته ميشود، مسئول تقسيم آب نهرهاي منشعب از رودخانه لعل بار ميان اراضي کشاورزي است.
روش تقسيم آب، طبق اسناد بسيار قديمي روستا که به سند مادر معروف است تعيين ميگردد. از اسناد آب هميشه سه نسخه در سه مکان مختلف، تهيه و نگهداري ميشود تا امکان هيچ نوع دخل و تصرف در آن نباشد و مفقود نشود.طبق اين سند، هر روز به 24 قسمت تقسيم شده و به هر کدام از کشاورزان به اندازه وسعت زمين زراعي و ميزان نياز به آب، به صورت تصادفي يک ساعت خاص در روز و در هفته تعلق ميگيرد که به صورت چرخشي تغيير ميکند.
هر سال در مواقعي که گل و لاي مسير رودخانه لعلبار را مسدود ميکند و يا در اواخر اسفند ماه و اوايل فصل بهار که رشد گياهان و علفهاي هرز باعث سختي آبرساني به مزارع اين شهر ميشود، با تصميم بزرگان شهر و اعلام همگاني دستيار ميرآّب، مردم در مسجد جامع جمع شده و از آنجا به دشتها و زمينهاي کشاورزي ميروند و با کمک يکديگر به پاکسازي حريم جوي ميپردازند. کشاورزاني که در مراسم لايروبي شرکت نميکردند، برايشان جريمه در نظر گرفته ميشده تا اين انسجام و نظم دقيق حفظ شود.
سپس بعد از اتمام کار، همگي به برپايي جشن آب در ميدان روستا ميپردازند.در اين مراسم، کشاورزان روستا به صورت ارتشي مجهز به بيل به رژه نمايشي ميپردازد.اين جشن مخصوص اهالي که به صورت طنز و هجو برگزار ميشود،همراه با نواي سرنا و سنج در برابر زنان روستا و ارباب روستا اجرا ميشده است.
امروزه در نيمور ديگر اين مراسم با اين کيفيت برگزار نميشود، زيرا کف نهر در سالهاي اخير بتون شدهاست و ديگر لايروبي سالانهاي در کار نيست.امروزه اين مراسم فقط در مواقعي که رشد گياهان مانع آبرساني شود انجام ميشود.
بيلگرداني
اين آيين به عنوان نمادي براي تشکر از آناهيتا الهه آب بوده که از زمان زرتشتيان در اين شهر باقي ماندهاست.آيين بيلگرداني که به طور سنتي در ابتداي فصل بهار و ايام نوروز انجام ميگيرد، از آيين و سنن اين شهر تاريخي است که نزديک به 2000 سال قدمت دارد.بعد از انجام لايروبي، هنگامي که آب به نخستين پخشگاه آب (وارگو) ميرسد مردم جشن بزرگي که يادگار سنتهاي پهلواني است بر پا ميکنند. شرکت کنندگان در اين آيين بعد از مراسم مخصوص رژه لايروبان، دو دسته بيل را که با طنابي به هم متصل شده به نحوي دور سر خود بچرخاند که اين دو دسته به هم برخورد نکند و ورزشکار هم بتواند تعادل خود را حفظ کند. داور اين مسابقه تماشاگران هستند که با تشويقهاي و يا هو کردن فرد پيروز را مشخص ميکنند.
نخل برداري
در ماه محرم مردم اين شهر که عمدتا شيعه هستند اقدام به برپايي عزاداري ميکنند. در عصر روز عاشورا و با حضور عزاداران، مراسم نخل برداري و تعزيه خواني برگزار ميشود. اين نخل نشانه تابوت حسين پسر علي است و قدمت آن به دوران صفويه باز ميگردد.
جيغون
از ديرباز در اين شهر کساني بودند که اخبار هر روزه را از روي پشت بام و با صداي بلند به اطلاع مردم ميرسانند. اين اخبار شامل، مرگ اهالي شهر، برگزاري مراسم و نظير اينها بودهاست. به اين افراد، «جيغون» ميگويند. يعني کسي که با جيغ و با صداي بلند اخبار را به اطلاع مردم ميرساند.
مناطق باستاني
ستونهاي تاريخي خورهه بازمانده از آتشکده خورهه. اين عکس در جريان سفر ناصرالدين شاه قاجار به نيمور گرفته شدهاست
بازماندههاي بناي آتشکده آتشکوه عليرغم تبديل روستاي نيمور به شهر نيمور، هنوز قسمتهاي شمالي اين شهر بافت قديمي خود را حفظ کردهاند. خانهها، مسجد جامع قديمي، حمام عمومي و … نمونههايي هستند که از خشت و گل ساخته شدهاند و هنوز پابرجا هستند. در کتاب مختصرالبلدان مربوط به حدود 290 هجري قمري در باره زيبايي بناهاي خشت و گلي نيمور آمدهاست:
« هيچ بنايي از خشت و گل، خوش منظرتر از بناي نيمور روستايي از اصفهان نيست و در اين بنا تصويرها و اخبار و پندهاي شگفت انگيزي است.»
وجود سنگ نگارههايي بر روي صخرهها و سنگها در منطقه تيمره که قدمت بعضي به 2300 سال قبل از ميلاد مسيح نيز ميرسد، گواه قدمت بسيار زياد اين منطقهاست. مجموعه شگفت انگير سنگ نگارههاي تيمره، شامل هزاران تک نگاره، چند نگاره، تابلوهاي پر نگاره، يک کتيبه پهلوي، چند کتيبه عربي و فارسي و بسياري علايم و نشانههاي نمادين است.همچنين وجود بناهاي تاريخي مربوط به دورههاي ساسانيان بيانگر قدمت و عظمت تاريخي اين منطقهاست.
از مهمترين بناهاي داخل شهر ميتوان به قلعه جمشيدي منتصب به جمشيد پيشدادي، قلعه نايبي، مسجد جامع شهر منتصب به دوران صفويه و ستونهاي تاريخي ميل ميلونه اشاره کرد.
همچنين از مهمترين بناهاي خارج شهر نيز ميتوان به سنگنبشته خورهه و آتشکده آتشکوه اشاره کرد که در 10 کيلومتري شهر و در دامنه کوه آتشکوه قرار دارد . آندره گدار در کتاب آثار ايران درباره بناي آتشکده آتشکوه گفتهاست:
«ترکيب اين بنا به نظر عجيب ميرسد. شبستان بزرگ گنبددار خيلي بازي وجود دارد که گنبد آن بر پايههايي با ستونهاي جاسازي شده در ديوار نهاده شدهاست.»
در گذشته قبرستاني در کنار شهر وجود داشته که معروف به قبرستان بيتالمقدس بودهاست. باستانشناسان در اين قبرستان اکتشافاتي انجام دادهاند و ظروف سفالي متعلق به قرون گذشته در آن کشف گرديدهاست.
برچسبها:
پَرَندَک از شهرهای استان مرکزی ایران است. این شهر در بخش مرکزی شهرستان زرندیه در مسیر آزادراه تهران–ساوه و راهآهن تهران–جنوب قرار گرفته است.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵، برابر با ۶٫۱۸۸ نفر بوده است.
رودخانه شور از نزدیکی جنوب این شهر میگذرد و در اطراف آن ناحیه صنعتی پرندک قرار دارد. شهرک صنعتی پرندک بیش از ۱۲۰ واحد صنعتی دارد.
به هنگام احداث راه آهن تهران – جنوب ایستگاه پرندک در مجاورت روستای رحیم آباد احداث گردید و به همین دلیل این روستا بعدها به پرندک مشهور گشت و با افزایش جمعیت و تبدیل شدن این روستا به شهر به تصویب فرهنگستان رسماً نام پرندک به آن اطلاق شد. لغتنامه دهخدا واژه پرندک را «پشته و کوه کوچک در میان دشت» معنی میکند.
برچسبها:
غَرقآباد شهري است در شهرستان ساوه استان مرکزي ايران. غرقآباد در بخش نوبران اين شهرستان و در مسير جاده همدان به ساوه قرار دارد.
غرقآباد در فاصله 55 کيلومتري جاده ساوه به همدان واقع شده وداراي آب وهوايي معتدل و مطبوع است.اين شهر کوچک بعد از انقلاب اسلامي از نظر تقسيمات سياسي از روستا به شهر تبديل شدو به لحاظ اينکه در انتهاي استان مرکزي به سمت غرب واقع شده همواره بدان کمتوجهي شدهاست. غرق آباد با توجه به شرايط مناسب اقليمي وجغرافيايي خود مانند قابليتهاي خوب کشاورزي، داشتن زمينهاي مناسب براي احداث کارگاههاو کارخانههاي توليدي، واقع شدن در مسير جاده ترانزيتي ومرکزيت روستاهاي مجاورو همچنين وجود نيروي انساني جوان از پتانسيلهاي بالاي رشد و توسعه برخوردار است.
جمعیت : 4503
کد تلفن : 256
برچسبها:
ساوه از شهرهاي استان مرکزي در کشور ايران است. جمعيت اين شهر بر پايه آمار نفوس ومسکن سال 85 برابر با 179,009 نفر است.
ساوه شهري کهن است که نام آن در پارسي ميانه ساوگ بوده است.زبان مردم ساوه فارسي است.
پيشينه تاريخي
ساوه يکي از شهرهاي باستاني ايران به شمار ميرود.اين شهر در دوران گذشته در برخورد کلانترين راههاي کارواني ميان ري باستان، همدان، اصفهان، قزوين، زنجان، قم و کاشان قرار داشته و در روزگار پارتيان يکي از خانمانهاي مهم ميان راهي بوده و در سده 7 (پيش از ميلاد)يکي از دژهاو خانمانهاي سرزمين ماد به شمار ميرفته و زيست همگاني در اين بخش از ايران از پيشينه و ديرينگي بسيار برخوردار است و از ديد زمينشناسي از آن دوران سوم وچهارم زمينشناسي ميباشد.ساوه نخست از توابع ميدان بوده و بعد بخشي از ري بزرگ شده و به سبب نزديکي با ميانههاي نيرومند برخي دودمان و پادشاهان بر ايران گذشته از اين که همواره از ارزش ويژهاي برخوردار بوده دارائي و چمنزارهاي آن نيز از ديرباز جاي توجه دودمانها بوده و روي همين پايه فرمانروايان آن اغلب از ميان دولتمردان بنام برگزيده شدهاند بعد از ساسانيان حکومت سامانيان و ال بويه و سپس سلجوقي بر اين سرزمين دست داشتند.
ساوه در جريان حمله مغول در قرن هفتم هجري صدمه و آسيب فراوان ديد، مغولان شهر را ويران كردند و ساكنان آن را از دم تيغ گذراندند. کتابخانههاي بزرگ و موزههاي ساوه طعمه حريق شد وکتابها و ابزار دانشي کتابخانه و دانشوران نابود شدند.
ساوه از دير باز محل برخوردهاي نظامي ايران بوده در دوره مغول نيز گذرگاه جهانگردان بيگانه شد مار کوپولوي و نيزي و بسياري از پيامبران و مبلغان آئيني، بازرگانان، و ايلچيان در گزارشها و نوشتههاي خود از ساوه ياد کردهاند. پي آمد حمله مغول کاهش شديد مردم ساوه بوده که کاهش زياد ماندگاران روستايي و ويران شدن دستگاههاي آبياري موجب افت شديد کشاورزي در سرزمين ساوه شد. در دوره صفويه که آئين شيعه آئين رسمي کشور شد منطقه ساوه در دوره ياد شده جزو زمينگاه علي شکر بود در سال 908 با چيرگي صفويه بر پادشاه مراد عثماني همدان که والي نشين زمينگاه ياد شده بود بدست قزلباشها افتاد. در روزگار صفويه مردم ساوه از تيرههاي گوناگون بودند و زبان و آداب و روسوم آنان نيز طبعا با هم فرق داشت. ولي بيشتر مردم از همان گذشته پارسي زبان با گويش محلي بودند تا به امروز هم ادامه دارد.
نام ساوه
براي ساوه معاني چندي آورده اند:
ساوه بر وزن، کاوه نام پهلواني است ايراني که در جنگ رستم کشته شده او را ساوه شاه هم ميگفتند.
ساوه تغييريافته واژه سهآبه به معناي مكاني با سه رودخانه خوانده شده است.
ساوه در زبان فارسي به معناي خردهطلا است، نام بخشهايي مانند زرند، گواه كاربرد اين معني براي منطقه ساوه است.
نام شهري است نامدار در عراق عجم، گويند درياچهاي در آن جا بود که هر سال يک کسي را در آن غرق ميکردند تا از سيلاب ايمن ميبودند و در شب ولادت سرور کاينات آن درياچه خشک شد.
در زمان ساسانيان زمين به هفت کشور تقسيم ميشده از اين قرار ارزه، ساوه، فردوفش، وروگرست و ..
آثار تاريخي
نظر به اينکه ساوه يکي از شهرستانهاي باستاني ايران زمين است لذا آثار باستاني آن نسبتا زياد ميبوده تا اينکه در حمله مغول و بعد به دست سپاهيان تيمور لنگ اکثر آنها منهدم گرديد.
1- مناره مسجد ميدان قدمت تاريخي453 ه.ق
2- مسجد جامع قدمت تاريخي دوره سلجوقي
3- مناره مسجد جامع قدمت تاريخي 504 ه.ق
4- امام زاده سيد اسحاق(پسرامام موسي کاضم(ع)و برادر امام رضا(ع)) قدمت تاريخي 676 ه.ق
5- بند شاه عباس قدمت تاريخي قرن هفتم ه.ق
6- بقعه امامزاده سيد حمزه قدمت تاريخي دوره صفويه
7- بقعه امامزاده فضل بن سليمان قدمت تاريخي دوره سلجوقي
8- آرامگاه فاطمه بنت شجاع قدمت تاريخي دوره صفوي
9- بقعه پيغمبر اشموييل قدمت تاريخي قرن هشتم ه.ق
10- امامزاده سيد هارون قدمت تاريخي قرن هفتم ه.ق
11- امامزاده يونس قدمت تاريخي اواخر قرن نهم
12- مسجد بازار شهر ساوه قدمت تاريخي دوره زنديه
13- بقعه امامزاده اسماييل قدمت تاريخي دوره صفويه
14- بقعه امامزاده نوح بن موسي بن جعفر قدمت تاريخي دوره صفويه
15- بقعه يعه امامزاده سيد منصور بن موسي بن جعفر قدمت تاريخي دوره صفويه
16- حمام کلبعليخان قدمت تاريخي دوره زنديه
17- کاروانسراي عبدالغفار قدمت تاريخي دوره زنديه
18- کاروانسراي خشک رود وهجب قدمت تاريخي دوره صفويه
برچسبها: